پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت مجاهد بزرگ آقای اسماعیل هنیه
خونخواهی مهمان عزیزمان را وظیفه خود میدانیم
رژیم صهیونیستی زمینه مجازات سخت را برای خود فراهم ساخت
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ملت عزیز ایران!
رهبر شجاع و مجاهد برجستهی فلسطینی جناب آقای اسماعیل هنیه در سحرگاه دیشب به لقاءالله پیوست و جبههی عظیم مقاومت عزادار شد. رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانهی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینهی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت.
شهید هنیه سالها جان گرامیاش را در میدان مبارزهئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آمادهی شهادت بود، و فرزندان و کسان خود را در این راه تقدیم کرده بود. او از شهید شدن در راه خدا و نجات بندگان خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفهی خود میدانیم.
اینجانب به امت اسلامی، به جبهه مقاومت، به ملت شجاع و سرافراز فلسطین و بالخصوص به خاندان و بازماندگان شهید هنیه و یکی از همراهانش که با وی به شهادت رسیده است، تسلیت عرض می کنم و علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
سید علی خامنهای
۱۰ مرداد ۱۴۰۳ مصادف با ۲۵ محرم ۱۴۴۶
فرقه شیرازیها
آیت الله شیرازی، مرجع مشهور و تاریخ سازی که فتوای تحریم تنباکو را دادند، در مقابل استعمار روباه پیر انگلیس،!
فرزند پسری داشتند به نام سید هادی.
سید هادی شیرازی ۴ پسر داشتند بنامهای :
۱. سید حسن
۲.سید محمد
۳. سید صادق
۴. سید مجتبی
۱. سید حسن، بعد از انقلاب در لبنان کشته شد.
۲.سید محمد، در نجف ادعای مرجعیت کرد، که چند تن از علما از جمله آیت الله خویی(رحمةالله علیه) مرجعیت ایشان را تاَیید نکردند.
وی در زمان اقامت امام خمینی(رحمةالله علیه) در نجف، واکنشهایی منفی نسبت به ایشان داشت؛ از جمله اینکه وقتی در نجف مَردم تمایل داشتند امام خمینی (رحمةالله علیه) امام جماعت نماز حرم امام علی (علیه السلام) باشند، سید محمد مخالفت داشت.
در زمان طاغوتِ ایران، قرار بود شخصیت هایی چون مرحوم سید محمد صدر در عراق
و حضرت امام (رحمةالله علیه) در ایران
و سید موسی صدر در لبنان قیام کنند؛ اما سید محمد صدر را شهید کردند و امام موسی صدر را نیز ربودند؛ لذا سید محمد شیرازی، توقع داشت امام(رحمةالله علیه) ایشان را به عنوان مرجع عراق معرفی کرده و از ایشان حمایت کنند؛ ولی این طور نشد،
لذا به کویت رفتند. بعد از انقلاب و پس از رحلت امام (رحمةالله علیه)، سید محمد شیرازی به ایران آمده و در قم ساکن شد.
در این حال، وی دست به تفرقه زده و سبب شد تا سال ۸۰ در حبس خانگی باشد و سپس از دنیا رفت و بنا به مصلحت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن گردید.
۳. بعد از سید محمد، برادرش #سید_صادق_شیرازی جای او را گرفت و از اینجا بود که اتاق فکر انگلیسی در بیت ایشان شکل گرفت
یکی از تئوریسینها پیشنهاد داد: برای مقابله با حکومت #شیعه در ایران، باید یک حکومت شیعه را عَلَم کنیم تا مذهب شیعه توسط خود شیعه از بین برود و بدین صورت، جریان شیرازی انتخاب شد و سید_صادق_شیرازی در ایران و برادرش سیدمجتبی در کویت با حمایت مالی دولت بریتانیا فعال شدند.
بیش از ۱۵ سایت در اینترنت، و بیش از ۱۵ شبکه ماهوارهای در خدمت ایشان است.
جریان شیرازی، تخم نفاق را بین مذاهب اسلامی پاشیدند و با توهین به مقدسات اهل سنت، توهین به عایشه، خلفا و ترویج جلسات لعن و قمه زنی و ... آتش کدورت بین سنی و شیعه را شعله ور کردند.
توهینهای این جریان، به ویژه توهینهای آشکار یاسر الحبیب، مانند نگارش و انتشار کتاب "الفاحشه وجه آخر للعائشه"، سبب شیعه کُشی بسیاری در مناطق مختلف دنیا شدند.
این توهینها در شبکههای ماهوارهای مختلف جریان شیرازی به صورت مستقیم و در تندترین عبارات و با استفاده از تمام امکانات انگلیس هیجان اهل سنت را علیه شیعه بر میانگیزد.
همچون ساخت فیلم سیدة الجنه (بانوی بهشت)پیرامون زندگی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها از تولیدات شبکه های مربوط به جریان شیرازی است با نویسندگی یاسر الحبیب و کارگردانی الی کینگ
و یا صحبتهای یاسر الحبیب در مورد سید بودن ملکه انگلیس
وتوهینات بیشمار او به اهل سنت و مقدسات انها در راستای تفرقه افکنی در بین مذاهب اسلامی
و...
یکی از این ویژگیهای جریان شیرازی تکفیر است.
علما و مراجع بسیاری مانند مرحوم حضرت آیتالله العظمی بهجت (رحمةالله علیه) توسط این افراد تکفیر شدهاند.
بنابراین به دلیل ممنوعیت فعالیت این جریان در ایران و سخنان امامخامنهای(مدظلهالعالی) علیه تشیع_انگلیسی، حملات بسیاری را علیه ایشان آغاز کرده اند.
جریان_شیرازی در مقابل مقام معظم رهبری، هفته وحدت را به هفته برائت نامگذاری کردند
همچنین در تقابل با دیدگاه ایشان در مخالفت با قمهزنی، به ترویج قمهزنی با تمام توان میپردازند.
قمهزنی وِجهه و تصویر بسیار نامناسبی را از شیعیان در رسانههای غربی ایجاد کرده است.
هم اکنون این فرقه به بازوی دشمن برای تخریب شیعه و هجمه علیه علما و مراجع شیعی تبدیل شده است. از آخرین اقدامات این افراد لیسیدن ضریح و حمله به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم و شکستن درب حرم و حرم رضوی در مشهد است.
شبکههای شیرازی نیز با پخش مستقیم این تصاویر، در راستای برنامههای هدایت شده انگلیس علیه تشیع حرکت میکنند.
اسامی مدیران و برخی از شبکهها به شرح ذیل میباشد:
۱- صادق شیرازی
۲- سید مجتبی شیرازی.
۳- حسن اللهیاری.
۴- یاسرالحبیب.
۵- محمد هدایتی.
شبکهها:
۱- امام حسین۱
۲- امام حسین۲
۳- امام حسین۳
۴- اباالفضل العباس
۵- بقیع
۶- الانوار ۱
۷- الانوار ۲
۸- سلام
۹- چهارده معصوم
۱۰- شبکه اینترتی حضرت خدیجه
۱۱- الزهرا
۱۲- المهدی
۱۳- مرجعیت
۱۴- امام صادق
۱۵- اهل بیت
۱۶- فدک
فاطمه حقیقت جوhttps://kharidar2000.medium.com/%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%AC%D9%88-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-d295b56484b9 که روزی نماینده مجلس ششم بوده است سالهاست که به آمریکا مهاجرت کرده و به سبب همین مهاجرت، حجاب خود را از سر برداشته وی هم اکنون به عنوان یک فعال سیاسی مشغول به کار است خانم حقیقت جو دارای مدرک دکترای مشاوره می باشد. او ده سال سابقه کار در بخش های تربیتی، مشاوره و آموزش و پرورش را در کارنامه خود دارد از دیگر فعالیت های حقیقت جو می توان به این موارد اشاره کرد ؛ عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی ، اولین رئیس شاخه جوانان جبهه اصلاح طلب، عضو انجمن اسلامی دانشجویان تربیت معلم تهران و غیره.
زندگینامه
فاطمه حقیقتجو در تاریخ 8 دی 1347 در تهران متولد شد. وی دارای مدرک دکترای مشاوره از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران میباشد. حقیقتجو در دوره نمایندگی با محمد تهوری خبرنگار روزنامه ایران ازدواج کرد و پس از 12 سال زندگی مشترک از وی جدا شد.
فعالیتهای شغلی و اجتماعی
فاطمه حقیقتجو فعالیتهای شغلی را با خدمت در پستهای امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش آغاز کرد. سپس به تدریج سمتها و مشاغل مختلفی را احراز نمود که عبارتاند از پژوهشگر و مدرس دانشگاههای تهران و مراکز آموزش عالی فرهنگیان، مدیر مرکز مشاوره علم و صنعت، پژوهشگر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، پژوهشگر جهاد دانشگاهی و مؤسسه روانشناسی و نایب رئیس انجمن مشاوره ایران. وی در سال 1384 و پس از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری به آمریکا رفت و در مرکز مطالعات بینالملل دانشگاه ام آی تی مشغول به کار شد. حقیقتجو سپس به دانشگاه هاروارد انتقال یافت و به عنوان پژوهشگر در مرکز زنان آن دانشگاه فعالیت کرد.
فعالیتهای سیاسی
حقیقتجو فعالیتهای سیاسی را در دوران دانشجویی با عضویت در انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم آغاز کرد سپس به عضویت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) درآمد و دو دوره عضو شورای مرکزی آن بود. وی در سال 1377 بعد از تأسیس حزب مشارکت ایران اسلامی به عضویت دفتر سیاسی این حزب انتخاب شد. حقیقتجو در سال 1378 به عنوان کاندیدای جبهه مشارکت در انتخابات دوره ششم قانونگذاری شرکت کرد و موفق شد از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شود. وی پس از ورود به مجلس به عضویت کمیسیون آموزش و تحقیقات درآمد و چندی نیز نایب رئیس کمیسیون تدوین آییننامه داخلی مجلس بود.
فاطمه حقیقتجو اولین نماینده مجلس ششم بود که در جریان تحصن و استعفای جمعی از نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به مواردی از جمله ردصلاحیتهای گسترده به وسیله شورای نگهبان در انتخابات مجلس هفتم (اسفند 82)، استعفایش توسط اعضای این مجلس در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۸۲ پذیرفته شد. وی در سال ۱۳۸۰ در دادگاهی به ریاست سعید مرتضوی به ۲۰ ماه زندان محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به ۱۷ ماه کاهش یافت. حقیقتجو از سال 1384 به آمریکا مهاجرت کرده و در حال حاضر از نظرات و تحلیلهای وی در رسانههای مختلف نظیر بی بی سی و صدای آمریکا به عنوان کارشناس و تحلیلگر مسائل داخلی ایران استفاده میشود. او مدتی پس از رفتن از ایران حجاب خود را از سر برداشت.
اقدامات
از جمله طرحها و لوایحی که حقیقتجو در تصویب آنها در مجلس نقش داشت، عبارت است از اصلاح قانون اعزام دختران دانشجو به خارج از کشور و حذف شرط تأهل؛ قانون معافیت زنان از پرداخت نیم عشر مالیات بر مهریه؛ موظف شدن بانکها به پرداخت تسهیلات به همسران جانبازان و آزادگان متوفی یا به قیم قانونی فرزندان آنها؛ اصلاح ماده 9 قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت و بهرهمندی مستخدمان زن شاغل و بازنشسته سرپرست خانوار از کمک هزینه عائلهمندی و اولاد؛ اصلاح ماده 1041 قانون مدنی و افزایش سن ازدواج دختران به حداقل 13 سال و پسران به حداقل 15 سال؛ قانون الحاق یک تبصره به ماده 1130 قانون مدنی و تعیین موارد عسروحرج زنان جهت صدور حکم طلاق؛ اصلاح مواد 1107، 1110، 1133 قانون مدنی در خصوص افزایش نفقه زنان و امکان ارائه دادخواست طلاق توسط زنان به محاکم صالحه با رعایت شرایط مربوطه؛ اصلاح ماده 1169 قانون مدنی و تعیین سن حضانت فرزند اعم از دختر یا پسر برای مادر تا 7 سالگی؛ پرداخت حق پرستاری به همسران جانبازان 50 درصد و بالاتر و اعصاب و روان؛ لایحه سقط درمانی؛ طرح قابل مطالبه بودن اجرتالمثل زوجه پس از فوت مرد؛ طرح تشکیل شورای عالی خانواده؛ طرح حل اختلافات خانوادگی؛ لایحه الحاق ایران به کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض از زنان با قید تحفظ؛ طرح توانمندسازی زنان سرپرست خانوار؛ طرح حذف ماده 83 و اصلاح ماده 81 قانون تأمین اجتماعی مبنی بر حذف ممنوعیت پرداخت مستمری مادران بیمه شده به فرزندان و طرح اصلاح مواد 946 تا 949 قانون مدنی راجع به امکان ارث بردن زن از تمام اموال منقول و غیرمنقول.
آثار
مقاله
از فاطمه حقیقت جو چندین مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی موجود است.
کتاب
در جستجوی حقیقیت محاکمه و دفاعیات (1382). تهران
منبع ؛ سایت ویکی جنسیتhttps://fa.gender.wiki/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C
فرازهایی از ترجمه ی زیارت «ناحیه مقدسه» ؛
که سوگنامه تأثرانگیز و مرثیه سوزناک امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) برای جد بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) است
سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود،
سلام بر آن کسی که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود،
سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد،
سلام بر آن کسی که (مکان) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست،
سلام بر آن کسی که امامان از نسل اویند،
سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران،
سلام بر فرزند سرور جانشینان،
سلام بر فرزند فاطمه زهراء،
سلام بر فرزند خدیجه کبری،
سلام بر فرزند سدره المنتهی،
سلام بر فرزند جنّه المأوی،
سلام بر فرزند زمزم و صفا،
سلام بر آن آغشته به خون،
سلام بر آنکه (حُرمت) خیمه گاهش دریده شد،
سلام بر پنجمینِ اصحاب کساء،
سلام بر غریب غریبان،
سلام بر شهید شهیدان،
سلام بر مقتول دشمنان،
سلام بر ساکن کربلا،
سلام بر آن کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند،
سلام بر آن کسی که خاندانش پاک و مطهرند،
سلام بر پیشوای دین،
سلام بر آن جایگاههای براهین و حجج الهی،
درود بر آن پیشوایانِ سرور،
سلام بر آن گریبآنهای چاک شده،
سلام بر آن لبهای خشکیده،
سلام بر آن جآنهای مستأصل و ناچار،
سلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده،
سلام بر آن جسدهای عریان و برهنه،
سلام بر آن بدنهای لاغر و نحیف،
سلام بر آن خونهای جاری،
سلام بر آن اعضا قطعه قطعه شده،
سلام بر آن سرهای بالا رفته (بر نیزه ها)،
سلام بر آن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)،
سلام بر حجت پروردگار جهانیان،
سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت،
سلام بر تو و بر خاندان یاری دهنده ات (به دین الهی)،
سلام بر تو و بر فرشتگان ملازمِ آرامگاهت،
سلام بر آن کشته مظلوم،
سلام بر برادر مسمومش،
سلام بر علی اکبر،
سلام بر آن شیر خوار کوچک،
سلام بر آن بدنهای برهنه شده،
سلام بر آن خانواده ای که نزدیک (و همراه سَرورشان) بودند،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابانها،
سلام بر آن دور افتادگان از وطنها،
سلام بر آن دفن شدگان بدون کفن،
سلام بر آن سرهای جدا شده از بدن،
سلام بر آن حسابگر (اعمال خویش برای خدا) و شکیبا،
سلام بر آن مظلومِ بییاور،
سلام بر آن جای گرفته در خاک پاک،
سلام بر صاحب آن بارگاه عالی رتبه،
سلام بر آن کسی که رب جلیل او را پاک و مطهر گردانید،
سلام بر آن کسی که جبرئیل به او مباهات مینمود،
سلام بر آن کسی که میکائیل در گهواره با او تکلم مینمود،
سلام بر آن کسی که عهد و پیمانش شکسته شد،
سلام بر آن کسی که پرده حُرمتش دریده شد،
سلام بر آن کسی که خونش به ظلم ریخته شد،
سلام بر آنکه با خون زخم هایش شست و شو داده شد،
سلام بر آنکه از جامهای نیزهها جرعه نوشید،
سلام بر آن مظلومی که خونش مباح گردید،
سلام بر آنکه در ملا عام سرش بریده شد،
سلام بر آنکه اهل قریهها دفنش نمودند،
سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد،
سلام بر آن مدافع بییاور،
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شده،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،
سلام بر آن بدن جامه به غنیمت رفته،
سلام بر آن دندانهایی که با چوب خیزران زده شده،
سلام بر آن سر بالای نیزه رفته،
سلام بر آن بدنهای برهنه و عریانی که در بیابانها (یِ کربلا) گرگهای تجاوزگر به آن دندان میآلودند، و درندگان خونخوار بر گِرد آن میگشتند،
سلام بر تو ای مولای من و بر فرشتگانی که بر گِرد بارگاه تو پر میکشند، و اطراف تربتت اجتماع کردهاند، و در آستان تو طواف میکنند، و برای زیارت تو وارد میشوند،
سلام بر تو
من به سوی تو رو آوردهام، و به رستگاری در پیشگاه تو امید بسته ام،
سلام بر تو، سلام آن کسی که به حُرمت تو آشناست، و در ولایت و دوستی تو مخلص و بیریا است،
و به سبب محبت و ولای تو به خدا تقرب جسته، و از دشمنانت بیزار است،
سلامِ کسی که قلبش از مصیبت تو جریحهدار، و اشکش به هنگام یاد تو جاری است،
سلامِ کسی که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است،
سلام کسی که اگر باتو در کربلا میبود، باجانش (دربرابرِ) تیزیِ شمشیرها از تو محافظت مینمود، و نیمه جانش رابه خاطر تو بدست مرگ میسپرد، و در رکاب تو جهاد میکرد، و تو را علیه ستمکاران یاری داده، جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو مینمود، و جانش فدای جان تو، و خانواده اش سپر بلایِ اهل بیت تو میبود،
اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مُقدَّرات الهی مرا از یاریِ تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم، و با کسانی که با تو اظهار دشمنی کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو گریه و شیون میکنم، و در مصیبت تو بجای اشک، خون میگریم، از روی حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائی که بر تو وارد شد، تا جائی که از فرط اندوهِ مصیبت، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم.
و فرمانبردارِ خداوند،
و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى،
و شنواى کلام پدرت على بودى،
و پیشى گیرنده به (انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى،
و رفعت دهنده پایه شرافتِ دین،
و خوار و سرکوب کننده طغیان،
و کوبنده سرکشان،
و خیرخواه و نصیحت گرِ اُمّت بودى در هنگامى که در شدائدِ مرگ دست و پا میزدى،
و مبارزه کننده با فاسقان بودى،
و قیام کننده با حُجَج و براهین الهى،
و ترحُّم کننده بر اسلام و مسلمین بودى،
یارى گرِ حق بودى،
در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى،
(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى،
عدل و داد را گسترش داده و وسعت مىبخشیدى،
دین و آئینِ الهى را یارى نموده آشکار مىنمودى،
یاوه گویان را (از ادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى،
حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى،
در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى،
تو بهارِ سر سبزِ یتیمان بودى،
نگاهبان و حافظ مردم بودى،
مایه عـزّت و سرافرازى اسلام،
معدنِ احکام الهى،
هم پیمان نیکى و احسان بودى،
پوینده طریقه جدّ و پدرت
در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى،
وفادار به پیمانها،
داراى سجایاىِ پسندیده،
و با جود و کَرَمِ آشکار بودى،
شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاریک،
معتدل و میانه رو در روشها،
با سجایا و اخلاقِ کریمانه،
داراى سوابقِ با عظمت و ارزشمند،
داراى نَسَبِ شریف،
و حَسَبِ والا،
با درجات و رتبه هاىِ رفیع و عالى،
مناقب و فضائلِ بسیار،
سِرِشتها و طبیعتهاى مورد ستایش،
و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى،
حلیم و صبور،
هدایت شده،
بازگشت کننده بسوى خدا،
با جود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،
پیشواى شهید،
بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند،
محبوب و با هیبت بودى،
تو براى پیامبر که درود خدا بر او و آل او باد فرزند،
و براى قرآن پشتوانه نجات دهنده،
و براى امّتِ اسلام بازوى توانا،
و در طاعتِ حقّ کوشا بودى،
تو حافظِ عهد و پیمانِ الهى،
دورى کننده از طُرُقِ فاسقان بودى،
و تو آنچه در توان داشتى (براى اِعلاءِ کلمه حقّ) بذل نمودى،
داراى رکوع و سجود طولانى بودى،
تو مانند کسیکه از دنیا رخت برخواهد بست از آن روگردان بودى،
و مانند کسانیکه از دنیا در وحشت و هراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى،
آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده،
و همّت و کوششت از زیور دنیا رو گردانده بود،
دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بر بسته،
و اشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است،
تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود،
و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید،
و ضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند.
تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود،
و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید،
و ضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى،
و از ستمکاران فاصله گرفته بودى،
و مُلازمِ منزل و محرابِ عبادت بوده،
و از لذّتها و شهوات دنیوى کناره گیر بودى،
و برحسب طاقت و تَوانَت مُنکَر را با قلب و زبانت انکار مىنمودى،
پس از آن علم و دانشت اقتضاى انکارِ آشکار نمود،
و بر تو لازم گشت (و) لازم نمود با بدکاران رویاروى جهاد کنى،
بنابراین در میان فرزندان و خانواده ات و پیروان و دوستانت روانه شدى،
و حقّ و برهان را آشکار نمودى،
و با حکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فرا خواندى،
و به برپادارىِ حدودِ الهى،
و طاعتِ معبود امر نمودى،
و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى
ولى آنها (=بدکاران) به ستم و دشمنی رویارویِ تو قرار گرفتند،
پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستى پس از آنکه (حقّ را) به آنان گوشزد نمودى آنها را به عـذابِ الهى تهدید نمودى،
و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى،
ولى عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند،
و پروردگار تو و جدّت را به خشم آوردند
و با تو ستیز آغازیدند،
پس تو به جهت زد و خورد و پیکار استوار شدى،
و لشکریان فاجر را خورد و آسیا نمودى،
و درگَرد و غُبارِ نبرد فرو رفتى،
و چنان با ذوالفقار جنگیدى که گویا علىّ مرتضى هستى،
پس چون تو را با قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند
و از درِ نیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند،
و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند،
و با تو قتال نمودند،
و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند،
و تیرها و خدنگها بسوى تو پرتاب نمودند،
و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند،
و حُرمتى براى تو مراعات نکردند،
و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند،
چه در کشتن آنها دوستانت را،
و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت،
(بارى) تو در گَرد و غُبارهاى جنگ پیش تاختى،
و آزار و اذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى،
آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها از صبر و شکیبائى تو به شگفت آمدند،
پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند،
و تو را به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند،
و راه خلاص و رفتن بر تو بستند،
تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند،
ولى تو حسابگر (عمل خویش براى خدا) و صبور بودى،
از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودى،
تا آنکه تو را از اسبِ سواریت سرنگون نمودند،
پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى،
در حالیکه اسبها تو را با سُمهاى خویش کوبیدند،
و سرکشان با شمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند،
پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد،
و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود،
پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى در حالیکه از زنان و فرزندانت (روگردانده) به خویش مشـغول بودى،
اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند، و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند،
از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،
درحالیکه گیسوان بر گونهها پراکنده نمودند،
بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب از چهره ها افکنده بودند،
و به صداى بلند شیون میزدند،
و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،
و به سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
در همان حال، شِمرِ ملعون بر سینه مبارکت نشسته،
و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب مینمود،
با دستى مَحاسنِ شریفت را در مُشت میفِشرد،
(و با دست دیگر) با تیغِ آخته اش سر از بدنت جدا مىکرد،
تمامِ اعضا و حواسّت از حرکت ایستاد،
نَفَسهاىِ مبارکت در سینه پنهان شد،
و سرِ مقدّست بر نیزه بالا رفت،
اهل و عیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،
و در غُل و زنجیر آهنین برفراز جهازِ شتران در بند شدند،
گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مىسوزاند،
در صحراها و بیابانها کشیده میشدند،
دستانشان به گَردَنها زنجیر شده،
درمیان بازارها گردانده میشدند،
اى واى بر این سرکشان گناهکار!،
شادی امینhttps://fa.gender.wiki/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86 یک فعال سیاسی است که پس از انقلاب ایران در سال ۵۷ یکی از زنان سازمان چریک های فدائی خلق شد و پس از آن به سازمان فدائیان خلق پیوست این سازمان یک سازمان سیاسی و نظامی مارکسیستی است که در سال ۵۰ تاسیس شد و شعارش مبارزه با امپریالیسم است امینی بر مسائل زنان و به خصوص همجنس بازان متمرکز است او در این رابطه چندین کتاب و مقاله نگاشته و همچنین چندین سخنرانی در این حوزه انجام داده است شادی امین هم اکنون در آلمان زندگی می کند و به صورت جدی در زمینه حقوق همجنس گرایان فعالیت می کند و هم اکنون مدیر سازمان عدالت برای ایران و مدیر سازمان شش رنگ است .
شادی امین متولد ۱۰ جولای ۱۹۸۶ در بیمارستان پاسارگارد تهران میباشد ، او در خانواده ای کاملا آشنا با موزیک متولد شد و با پدربزرگش که به نواهای قدیمی و دشتی ایران آَشنایی داشت با موسیقی آَشنا شد . ام بشنوید بیوگرافی شادی امینی را از زبان خودش : “بیست و دوم تیر ماه سال ۱۳۶۵ در بیمارستان پاسارگاد تهران متولد شدم، در خانواده ای که هیچ کس اگرچه موزیسین نبود اما همه به موسیقی و آواز علاقه بسیار داشتند. از کودکی با آواز دشتی پدربزرگم خو گرفتم و در بزم های خانوادگی آوازهای قدیمی را با نزدیکانم زمزمه کردم.
از زمانی که الفبا را یاد گرفتم، نوشتن هم با من همراه شد. داستان می نوشتم و برای هم کلاسی ها می خواندم. معلم ها می دانستند و وقت های بیکاری صدایم میزدند : “امینی داستان جدید نداری برای بچه ها بخوانی؟” و من هم زود داستان جدیدم را برای همه با صدای بلند می خواندم.
اولین شعرم را دوازده سالگی برای انشای ترم اول مدرسه نوشتم. یک شعر نو. از بین همه موضوعات انشا چشمم روی “خانه دوست کجاست” ماند و شروع کردم به نوشتن. می دانستم شعر سهراب است اما تا آن روز نخوانده بودمش. معلمم تشویقم کرد، شعرم را دوست داشت. دلم گرم شد و از آن روز به بعد دفتر شعرم دفتر خاطراتم بود.
اولین ترانه ای که نوشتم این شوق را در دلم ایجاد کرد که روزی خودم می خوانمش. چه کسی می تواند احساسم را بهتر خود من بخواند. حس حسادتی که ترانه ام را به کودکی برای من تبدیل میکرد یا مخلوقی که من باید به بلوغ برسانمش.
با این شوق به آموزش گیتار و آواز نزد اساتید مختلف پرداختم و برای تعدادی از ترانه هایم ملودی ساختم. تعدادی از آنها توسط دوستان دیگری اجرا شده و تعدادی هم در دست انتشار است.”
شادی امین فعال سیاسی ایرانی است که در حال حاضر تحت عنوان کنشگر حقوق همجنسگرایان فعالیت میکند.او در آلمان اقامت دارد. او یکی از مدیران سازمان عدالت برای ایران و مسئول و هماهنگ کنندهٔ شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی است.
فعالیتها
از جملهٔ سازماندهندگان تظاهرات ۳۵۰۰ نفره ۱۹۸۸ در فرانکفورت علیه سفر هانس-دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان به ایران و اعتصاب غذای متعاقب آن در اعتراض به کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
شرکت در کنفرانس جهانی زنان ۱۹۹۵ پکن، و روشنگری دربارهٔ وضعیت زنان ایران در چارچوب گروه «زنان تبعیدی علیه بنیادگرایی
سخنرانی دربارهٔ نقش زنان تبعیدی در کنفرانس ۱۹۹۶ پکن و کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان سیاتل به همراه شیرین عبادی و پروانه اسکندری (فروهر)
تأسیس شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی به همراه گروه دیگری از فعالان جنبش زنان ایران در سال ۲۰۰۳ در تبعید
برگزاری سمیناری در فرانکفورت سال ۲۰۰۴ پیرامون آزار جنسی کودکان فرانکفورت
تأسیس سازمان عدالت برای ایران سال ۱۳۸۸ به همراه شادی صدر
تأسیس شبکه شش رنگ (شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی) در سال ۱۳۸۸
کنفرانس برلین
کنفرانس برلین – با نام اصلی کنفرانس «ایران پس از انتخابات» – نام همایش ۳ روزه ای بود که بعد از انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی از ۱۹ تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ (مارس ۲۰۰۰) به مدت سه روز از سوی حزب سبزهای آلمان و به دعوت بنیاد هاینریش بل در خانهٔ فرهنگهای جهان در برلین برگزار شد. گروهی از زنان ایرانی در برلین، تحت عنوان «زنان ایرانی علیه بنیادگرایی»، تصمیم گرفتند در اعتراض به عدم حضور زنان تبعیدی و گروههای مخالف جمهوری اسلامی در این کنفرانس، فعالیتهای مختلفی را ترتیب دهند. شادی امین، از سوی گروه، مسئولیت یافت تا در ابتدای کنفرانس، خواهان یک دقیقه سکوت به احترام کلیه کشتهشدگان ۲۱ سال گذشته در ایران شود که با مخالفت برگزارکنندگان و برخورد شدید پلیس و نیروهای امنیتی روبهرو شد[۱۵]این اتفاق، و اعتراضات به عدم دعوت از فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران باعث به اغتشاش کشیده شدن کنفرانس برلین شد. شادی امین به دلیل شدت خشونت فیزیکی پلیس پس از اتمام روز اول کنفرانس و در بیرون از سالن، به بیمارستان منتقل شد.[۱۶]
شبکه تلویزیونی من و تو در برنامههای مستند دربارهٔ کنفرانس برلین، شادی امین و حسن یوسفی اشکوری را رو در رو قرار داده است.[۱۷]
منبع ؛ سایت ویکی جنسیتhttps://fa.gender.wiki/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C