آیا نفرین نوح پیامبر(علیه السلام) از روى عصبانیّت و انتقام بود، یا بر اساس حکمت و در راستاى هدایت و ارشاد مردم صورت گرفت؟
از آیه دوم استفاده مى شود که نفرین آن حضرت از روى خشم و غضب و کینه و انتقام نبود؛ بلکه از سر رحمت و حکمت بود، چرا که آنها هم خودشان فاسق و با پرست بودند و بندگان خدا را از مسیر حق گمراه می حردند و هم نسلشان انسان هاى فاسقى و گمراه مى شدند
روایتی است از امامصادق(علیهالسّلام) که حضرتنوح را آزارش میدادند و او را شروع کردند به زدن. آنقدر کتکش زدند که از داخل گوشش خون بیرون زد تا بیهوش شد و سه شبانه روز به همین حالت بود. ببینید که با چه دیوانههایی مواجه بوده است. برخوردهایی که این قوم با حضرتنوح کردند با پیغمبر ما نکردند. امّا در عین حال حضرتنوح نفرین نکرد؛ درست مثل پیغمبر. عین این جمله را که پیامبر اسلام میفرموده است، از حضرتنوح دیدم: «اللَّهُمَ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».
پیغمبر ما را زدند و صورتش را زخمی کردند. عدّهای گفتند: نفرین کن، دیدی حضرتنوح را، که نفرین کرد؟
پیامبر گفت: «اللَّهُمَ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»؛ همان جملهای که حضرتنوح، بعد از سه روز از آنکه به هوش آمد گفت. گفت: «اللَّهُمَ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ». ببینید چه طور اینها تحمّل داشتند. مگر نفرین میکردند؟ اصلاً و ابداً.
چرا نوح نفرین کرد؟
بتپرستی از زمان حضرتنوح شکل گرفت. این در آیات هست. بتپرستی از زمان حضرتنوح، به قدری به ذائقۀ قومش شیرین آمده بود که دست برنمیداشتند. هرچه حضرتنوح میآمد تا آنها از شرک دست بردارند و به سمت توحید هدایت شوند فایده نداشت.
در روایت است که از حضرت سؤال میکنند که: چرا حضرتنوح قومش را نفرین کرد؟ حضرت در جواب میگوید: «عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَنْجُبُ مِنْ بَیْنِهِمْ أَحَدٌ»؛ این را فهمید که دیگر کسی از اینها ایمان نمیآورد. میگوید: «قُلْتُ وَ کَیْفَ عَلِمَ ذَلِکَ»؛ گفتم این را از کجا میشود فهمید؟ «أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا یُؤْمِنُ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَیْهِمْ بِهَذَا الدُّعَاء». این بیحساب نبود بلکه حساب شده بود. البته ابتدا خودِ حضرتنوح هم نفرین نکرد و تا وقتی که خدا به او نگفت، باز نفرین نمیکرد.
درباره فرزند نوح
حضرت نوح در مورد پسرشان هم رعایت ادب را نموده و سخن خود را در قالب سؤال و استفسار از حقیقت امر بیان کرده، و نخست وعدهاى را که خداى تعالى قبلا یعنى هنگام سوار کردن مؤمنین و جفتجفت حیوانات در کشتى داده بود که اهل او را نجات مىدهد به زبان آورد.
از سوى دیگر ظاهراً براى آن جناب کفر فرزند ثابت نشده بود؛ بلکه اهل آن جناب حتى همین فرزندش (البته غیر از همسرش) به ظاهر مؤمن بودند، و اگر فرزند مذکور، کافر بود، بهطور مسلم حضرت نوح او را براى سوار شدن به کشتى نمىخواند و چنین درخواستى را از خداى تعالى نمیکرد، براى اینکه خود آن جناب قبلا کفار را نفرین کرده و از خداى تعالى خواسته بود که دیارى از کافران را بر روى زمین زنده نگذارد، پس همه اینها شاهد بر آن است که او پسر مورد بحثش را مؤمن مىپنداشته، و اگر آن پسر سوار کشتى نشده و دستور پدر را مخالفت کرد، صرف این مخالفت کفرآور نیست؛ بلکه تنها معصیتى است که مرتکب شده بوده.
انسان سگ نماhttp://banooykavir67.rozblog.com/post/30 یک فاجعه بزرگ انسانی است. هر چقدر انسان از خدا و معنویات فاصله بگیرد. و به سمت شیطان و افکار شیطانی روی می آورد. مگر می شود کسی خود را تا این اندازه پست و حقیر بداند که به زندگی سگی تن دهد. برای آنکه از این افکار و وسوسه های ابلیس دور بمانید خود را به آغوش خداوند بسپارید. انسان اگر باور کند که برای هدف و غرضی به دنیا آمده هرگز به چنین کارهایی حتی فکر هم نمی کند.
چرا انسان غربی تمایل به سگ بودن دارد؟
با نگاهی موشکافانه به ابعاد مختلف این پدیده و گفتگوهایی که با آنها صورت گرفتهاست، میتوان به برخی از ریشههای آن پی برد؛ ریشههایی از مسئولیتگریزی و عدم اعتماد به نفس گرفته تا همجنسگرایی.
یکی از کسانی که به این گروه ملحق شده در اظهاراتی به روزنامه بریتانیایی «گاردین» میگوید: سگها زندگی فوق العاده راحتی دارند. آنها مجبور نیستند سر کار بروند یا به دلیل انواع مشکلات انسانی رنج ببرند. آنها حتی حسی نسبت به آینده ندارند …سگ من ۱۶ ساعت در روز میخوابد… من خوش شانس هستم اگر بتوانم چند ساعت را پشت سر بگذارم بدون اینکه از اضطراب نهفته بیدار شوم.»
گزارشهای حاکی از آن است که بیشترین طرفداران این پدیده کسانی هستند که در جوانی با مشکلاتی اعم از تسلیم در برابر قلدری یا عدم اعتماد به نفس مواجه شدهاند و به این ترتیب زندگی سگی را سپری میکنند.
البته بسیاری نیز بر این باورند که این تولهسگهای انسانی، مردانی همجنسگرا هستند که تمایلات جنسی خود را مانند یک حیوان در جامعه غربی به ویژه انگلیس به معرض نمایش میگذارند.
در سال ۲۰۱۶ مستندی تحت عنوان «Secret Life Of The Human Pups» در شبکه ۴ کشور انگلیس پخش شد؛ در این مستند، تصویر مردهای همجنسگرایی که لباسی مانند سگ به تن داشتند به نمایش گذاشته شد و سعی شده بود تا با واکاوی رفتار آنان، علت شیوع این پدیده در جامعه انگلیس مشخص شود.
روزنامه «گاردین» در گزارشی در سال ۲۰۱۶ نوشت که این پدیده «انسان سگنما» از دل گروههای همجنسگرایی در ۱۵ سال اخیر در کشور انگلیس متولد و سطح دسترسی به اینترنت باعث گسترش آن در جامعه انگلیسی شدهاست.
البته «ساوت چاینا مورنینگ پست» نیز از این زاویه به پدیده مینگرد و مینویسد، رفتار کردن مانند توله سگها، پوشیدن یقه، زانوبند، دم، کلاه سگ مانند کت و شلوار لاستیکی، چرمی یا لیکرا و تسلیم کردن خود به یک «هندلر» از باشگاههای اسارت و میلههای همجنسگرایان به این جریان تسری یافتهاست.
«فریها»، الگوی انسانهای سگنما
«فریها» یا «خزدارها» (furry) افرادی هستند که لباسهای حیوانات میپوشند و شخصیت آن حیوان را به خود میگیرند به عنوان نمونه مردان تمایل دارند لباس سگ بپوشند در حالی که زنان بیشتر به عنوان بچه گربه شناخته میشوند.
خردهفرهنگ فری (Furry Fandom) یکی از قدیمیترین و در عین حال بدنامترین خردهفرهنگهای اینترنتی است. اعضای این خردهفرهنگ علاقهمند به حیوانات انساننما (anthropomorphic) هستند مثلاً شخصیتهای کارتونی مثل باگزبانی یا شخصیتهای کارتونی دیزنی.
بعضی از اعضا، حتی پا را فراتر میگذارند و برای شخصیتهای خود، لباس تمامبدن تهیه میکنند. این لباسها عموماً در اجتماعهای (convention) هر چند وقت یکباره اعضا پوشیده میشود.
این اجتماعات عموماً در سالنهای هتلها برگزار میشود. بعضی از فریها در این اجتماعات دور هم جمع میشوند تا با یکدیگر برای مناسبتی جشن بگیرند. عموماً این اجتماعات به صورت سالانه برگزار میشود.
چندی پیش حدود ۳۰۰۰ نفر در کنوانسیون سالانه Biggest Little Fur Convention در شهر رینو در شمال ایالت نوادا شرکت کردند که در میان آنها حدود ۷۰۰ نفر لباسهای خزدار بر تن داشتند.
سرعت بالای انحطاط اخلاق در غرب
سالهاست که آزادیهای بیحدوحصر و خواستههای دور از شأن انسانی باعث بروز اینگونه ناهنجاریهای فرهنگی اجتماعی همچون همجنسگرایی و پدیده انسان سگ نما در جوامع غربی شدهاست؛ بسیاری از کارشناسان تاکید دارند که اینگونه ناهنجاریها برگرفته از توسعهیافتگی بدون توجه به کرامت انسان است؛ بنابراین امروزه بزرگترین بحرانی که بر جامعه بشریت خصوصاً بر جامعههای به اصطلاح پیشرفته و صنعتی حکومت میکند، بحران معنوی و اخلاقی است.
عقلانیت در کنار اخلاق میتواند انسان را در مسیر درست قرار دهد. در همین ارتباط یک فعال فضای مجازی در صفحه توئیتر خود نوشت: «اول عقاید و باورها رو میگیرن بعد شرم، حیا، عقلانیت، غیرت و مفهوم خانواده خودش میره بعدش لباسها تغییر میکنه و نهایتاً انسان تبدیل میشه به حیوان. بیش از ۱۰۰۰۰ نفر در انگلیس خودشون رو به شکل سگ در آوردن و مثل اونا در خدمت اربابانشون هستند.»
فوکویاما با وجود حمایت از لیبرالیسم، اما نگران فروپاشی اخلاق است و مینویسد «به نظر من جامعه آمریکا با بحرانهای جدی رو به رو است که آینده آن را تهدید میکند، مشکل جهان امروز، اقتصادی، سیاسی و … نیست بلکه بحران ناشی از فروپاشی انسجام اخلاقی است.»
از نگاه ناظران، بحران اخلاقی از جمله معضلات اساسی پیش روی جوامع غربی به خصوص آمریکا است. هرج و مرج اخلاقی و از دست رفتن ملاکهای درست، محصول افول خانواده، عملکرد رسانهها و نیز بیبند و باری و مسؤولیت ناپذیری جنسی است. عامل اساسی و مهمی که در ورای این عوامل تأثیر اساسی دارد، رویکرد تساهل محور و رواداری نسبت به مسائل غیراخلاقی در جامعه است.
«رابرت جی. رینگر» از جمله دانشمندانی است که با درک انحطاط فرهنگی غرب، ریشههای انحطاط را در فساد اخلاقی میداند و مینویسد: افول و زوال غرب را میتوان به وسیله یک نمودار پرنوسان نشان داد. آثار انحطاط در ایالات متحده آمریکا در پنجاه سال مورد مطالعه (سالهای بین ۱۹۱۲ تا ۱۹۶۳) بیشتر از ۱۳۷ سال پیش به چشم میخورد و نیز این آثار در بیست سال گذشته بیشتر از پنجاه سال پیش بوده است. َ
این واقعیت را میتوان آشکارا در کلام رهبر معظم انقلاب شنید که یکم بهمن ۱۳۹۳ در دیدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسیایی و پارا آسیایی فرمودند: [غربیها]افتخار میکنند به بیعفّتی و برهنگی، افتخار میکنند به عدم رعایت اخلاق جنسی؛ یعنی همانی که در روایات ما هست که معروف میشود منکر، منکر میشود معروف؛ این الان در دنیای غرب تحقّق پیدا کردهاست.»
منبع ؛ سایت ویکی رزhttps://fa.wikirose.ir/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C
با این منطق آقای سید جواد هاشمی بازیگران خانمِ فیلمهای مستهجن هم هیچ گناهی ندارند و مقصر همه مردان جهان هستند که مطابق با غریزه فطری خود در فرض دیدن تصاویر آنها تحریک میشوند!! (گلشیفته فراهانی در سال ۱۳۹۳ تصویر ایستاده و تمام برهنه خود را پشت جلد مجلسه ایگوئیست فرانسه به چاپ رسانده بود.)
شهید آوینی: «کار جهان به آنجا می کشد که با پرهیز از صراحت، قلدران جهان مَنویات خود را در پس احکام پارادوکسیکال و متناقض می پوشانند: به اسم صلح اقدام به جنگ می کنند؛ به اسم آزادی و دموکراسی، استبداد پنهان بنا می کنند؛ به اسم علم، جهل را گسترش می دهند؛ به اسم عقل توصیه به جنون می کنند؛ به اسم عدم تعلق مردم را به بردگی نفس اماره می خوانند؛ به اسم عرفان سحر و جادو را توجیه می کنند؛ به اسم هنر بی هنری را اشاعه می دهند، و بالاخره به اسم مذهب با دینداری مبارزه می کنند.
این حکم علی الظاهر منطقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجانده اند که: بشر آزاد است هر دینی را اختیار کند، یعنی بشر آزاد است که روی به بی دینی بیاورد، و این جزء دوم که در درون آن حکم ظاهری پنهان است غایت و نتیجه مطلوبی است که از آن مراد کرده اند، اما ریاکاری نظام یافته، قانونمند و توجیه فلسفی پذیرفته چنین حکم می کند که از صراحت پرهیز شود.»
زیارت حضرت رحمه للعالمین، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)
ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺭَﺳُﻮﻝَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻣُﺤَﻤَّﺪَ ﺑْﻦَ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺧِﻴَﺮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣَﺒِﻴﺐَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﻔْﻮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﻣِﻴﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﺭَﺳُﻮﻝُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﻣُﺤَﻤَّﺪُ ﺑْﻦُ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﻗَﺪْ ﻧَﺼَﺤْﺖَ ﻟِﺄُﻣَّﺘِﻚَ ﻭَ ﺟَﺎﻫَﺪْﺕَ ﻓِﻲ ﺳَﺒِﻴﻞِ ﺭَﺑِّﻚَ ﻭَ ﻋَﺒَﺪْﺗَﻪُ ﺣَﺘَّﻰ ﺃَﺗَﺎﻙَ ﺍﻟْﻴَﻘِﻴﻦُ ﻓَﺠَﺰَﺍﻙَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻳَﺎ ﺭَﺳُﻮﻝَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻓْﻀَﻞَ ﻣَﺎ ﺟَﺰَﻯ ﻧَﺒِﻴّﺎ ﻋَﻦْ ﺃُﻣَّﺘِﻪِ ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺁﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﺃَﻓْﻀَﻞَ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺇِﺑْﺮَﺍﻫِﻴﻢَ ﻭَ ﺁﻝِ ﺇِﺑْﺮَﺍﻫِﻴﻢَ ﺇِﻧَّﻚَ ﺣَﻤِﻴﺪٌ ﻣَﺠِﻴﺪ.
زیارت خاصه امام حسن مجتبی (علیه السلام)
السلام علیک یا ابن رسول رب العالمین ، السلام علیک یاابن امیر المومنین السلام علیک یاابن فاطمه الزهراء ، السلام علیک یا حبیب الله ،
السلام علیک یا صفوه الله ، السلام علیک یا أمین الله ، السلام علیک یا حجه الله ،
السلام علیک یا نورالله ، السلام علیک یا صراط الله ، السلام علیک یا بیان حکم الله ،
السلام علیک یا ناصر دین الله ، السلام علیک أیها السید الزکی ،
السلام علیک أیها البر الوفی ، السلام علیک أیها القائم الأمین ،
السلام علیک أیها العالم بالتأویل ، السلام علیک أیها الهادی المهدی ،
السلام علیک أیها الطاهر الزکی ، السلام علیک أیها التقی النقی ، السلام علیک أیها الحق الحقیق ،
السلام علیک أیها الشهید الصدیق ، السلام علیک یا أبا محمد الحسن بن علی و رحمه الله و برکاته
الحمد لله الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام
"قصریست بس مخوف و در او حاکمی عنود
در نزد او زنی ز علی مدح می سرود
بُد حرّه نام زن، ز محبّین مرتضی
حجّاج حاکم است، ولی پست و بس دغا
گفتا خبر رسیده علی را تو از وفا
برتر شمرده ای ز دو اصحاب مصطفی
پاسخ بده وگرنه سرت را جدا کنم!
این کار را برای رضای خدا کنم!
زن گفت: ای امیر دمی کن تو یک نظر
بر محضرت، خلاف رساندند این خبر
هرگز چنین نبوده تو کن زین سخن گذر
از این سعایت و زچنین صحبت، الحذر
حجاج شاد گشت و بگفتا ک آفرین
دیگر حذر نما تو ز گفتار آتشین
احسنت بر تو ای زن آزاده مرحبا
از تو همین رواست، تو ننموده ای جفا
زن گفت اشتباه نمودی تو ای امیر
بشنو و بعد از آن سرِ من از تنم بگیر
ای خاک تیره بر سرِ آن بی حیا دو کس
من گفته ام علی ز رِسُل برتر است و بس
از نوح و آدم و ز خلیل و کلیم و هود
هم از مسیح برتر و او علّت وجود
لایق نیند آن دو بت پست و بی قرین
با خاک کفش قنبر مولای متّقین
از خشم شد پیاله ی چشمش بسان خون
آن حاکم پلید و ب کردار پست و دون
جلّاد را صدا زد و نعتی چو باز کرد
آهنگ کشتن زنِ آزاده ساز کرد
گفتا اگر برای کلامت تو از خدا
حجّت نیاوری سرت از تن شود جدا
جلّاد یک طرف زن آزاده یک طرف
خشم و نگاه حاکم قدّاره یک طرف
ای دوستان محبّ علی سخت با ولاست
جام محبّ صادقِ مولا، پر از بلاست
ای دوستان، محبِّ علی سخت، بی ریاست
دارد به سینه، عشق علی را که کیمیاست
اندر دفاع حقّ علی وجهِ ذات هو
اهل معامله نبود دوستدار او
لب را چو زن ب آیه ی قرآنِ حق گشود
از قولِ حق ب مدحِ علی آیه می سرود
گفتا که جاهلی تو ب آیات مدحِ او
بشنو فضائلش ب خدا اوست وجهِ هو
آدم کجا فضائل شیر خدا کجا
گِل بود و گشت آدم ب دست مرتضی
این گفته ی خداست ب آدم ک دور باش
از آن درخت گندم و در راه نور باش
آدم بخورد گندم ممنوعه را ولی
کّفاره ی گناهِ پدر، مرتضی علی
یک عمر خورده نان جو، دارم از این عجب
مُهری زند به کیسه ی نان، صاحب رجب
حجّاج گفت :برتری او به نوح چیست؟
رسوا شوی اگر ز کتابت دلیل نیست
گفتا ک نوح زحمت جانانه می کشید
بر گمرهان چو نعره ی مستانه می کشید
امّا تمام گشت چو صبرش ز روی قهر
نفرین نمود و آب گرفتی تمام دهر
امّا کجاست صبر کسی مثل مرتضی
صبر خداست صبر شه ملک لا فتی
در دیده خار و صبر کند استخوان به حلق
نفرین نکرد صبر علی را ببین به خلق
بی اختیار حاکم خون ریز خنده کرد
گفتا ب حرّه برتری از صد هزار مرد
شیواست منطقت ز کتاب رب جلیل
گو برتریّ حیدرِ تو چیست بر خلیل؟
گفتا خلیل اهل یقین بوده در دلش
گفته چگونه مرده شود زنده از گِلش؟
آمد ندا که نیست ب قلبت یقین مگر؟
گفتا فزون شود تو نشانم دهی اگر
در وادی عزیز خدا مرتضی نگر
هرگز نگفته بهر خدایش اگر مگر
گیرد اگر ک پرده ی هفت آسمان خدا
افزون نمی شود ب یقینِ شه ولا
چشم خداست چشم علی چشمه ی حیات
می جوشد از لبان علی فخر کائنات
دست و زبان و گوش خداوند عالی است
او مرده زنده می کند از نفس خالی است
با این چنین فضائل و با این چنین خصال
صلوات بر محمّد و بر حیدر است و آل
حاکم بگفت:برتریش بر کلیم چیست؟
گفتا ک گوش کن ک بدانی امیر کیست
موسی ز غبطیان چو یکی را زدی به مشت
از ترس می دوید ز ابناءِ آن ک کشت
حیدر ب ذوالفقار بخواندی ب کعبه بین
حکم برائت از همه کفّار و مشرکین
در آن مکان ک کشته ز هر خانه یک نفر
کفّار زیر لب همه گفتند: الحذر
این حیدر است و با نگهش خصم می کُشد
وز تیغ او کام عدو مرگ می چشد
این حیدر است و ضربه ی دوم نداشته
از کشته ها پشته بسی او گذاشته
این حیدر است و پا ب رکابش چو می نمود
جبریل از عذاب خدا آیه می سرود
این حیدر است و بس ک سریع می کشد عدو
عاجز شده است قابض الارواح بین از او
این حیدر است و دست ب تیغش چو می رسید
بنگر مَلَک برای بقا صور می دمید
خرده گرده حیات به یک تار موی او
ولّله قدسیان همه مست از سبوی او
خم قامت فلک ز خم ابروان او
خیبر چشیده قدرت آن بازوان او
احمد ندیده مثل علی یار و غم گسار
یک ضربه اش فزون ز عبادات روزگار
حجّاج مثل خویش به گِل ماند زین سخن
گفتا به حرّه، خویش براندی تو از مِحَن
امّا فضیلت علوی بر مسیح چیست؟
برتر ز روح خالق داور بگو ک کیست
روح الّله است و مادر او مریم طهور
برگو ب من تو ای زن آزاده و جسور
پس حرّه گفت مریم عذرا ب مرتبت
باشد کنیز فاطمه از روی مرحمت
در وادی مقدّس و در سرزمین قدس
چون خواست وضع حمل نماید امین قدس
آمد ندا ب مریم و او را خطاب کرد
اُخرج خطاب آمد و او را عتاب کرد
کین جا مکان راز و نیاز است ای کنیز
بیرون برو ز خانه اگر چه بُدی عزیز
کعبه مگر ک خانه ی راز و نیاز نیست؟
آن جا مگر ک قبله ی اهل نماز نیست؟
بنت اسد چو حاملِ عشق بتول بود
آن مادری ک حامیِ دین رسول بود
تا بر حریم کعبه قدم را گذاشتی
صدها مُلُک خدا ب قدومش گماشتی
آن قدر بُد عزیز خدا مهلتش نداد
تا ک ز در ب کعبه در آید مه وداد
دیوار باز شد ک بدانند انس و جان
تنها علی است مظهر اعجاز در جهان
قدر و شرف نگر ک مسیح روح منجلی
خواند نماز پشت سر مهدی علی"
ای آسمان ز هجر رخ یار نازنین
خون گریه کن ز غیبت آن صاحب زمین
یا رب به حق آن زن آزاده ای خدا
یا رب به دوستان علی شاه لافتی
بر سینه های چاک شهیدان کربلا
جان رقیه غنچه پژمرده از جفا
روز ظهور مهدی صاحب زمان رسان
دور حیات بی رخ زیبای او چه سان؟
سروده: حسن بهاری