فرقه شیرازیها
آیت الله شیرازی، مرجع مشهور و تاریخ سازی که فتوای تحریم تنباکو را دادند، در مقابل استعمار روباه پیر انگلیس،!
فرزند پسری داشتند به نام سید هادی.
سید هادی شیرازی ۴ پسر داشتند بنامهای :
۱. سید حسن
۲.سید محمد
۳. سید صادق
۴. سید مجتبی
۱. سید حسن، بعد از انقلاب در لبنان کشته شد.
۲.سید محمد، در نجف ادعای مرجعیت کرد، که چند تن از علما از جمله آیت الله خویی(رحمةالله علیه) مرجعیت ایشان را تاَیید نکردند.
وی در زمان اقامت امام خمینی(رحمةالله علیه) در نجف، واکنشهایی منفی نسبت به ایشان داشت؛ از جمله اینکه وقتی در نجف مَردم تمایل داشتند امام خمینی (رحمةالله علیه) امام جماعت نماز حرم امام علی (علیه السلام) باشند، سید محمد مخالفت داشت.
در زمان طاغوتِ ایران، قرار بود شخصیت هایی چون مرحوم سید محمد صدر در عراق
و حضرت امام (رحمةالله علیه) در ایران
و سید موسی صدر در لبنان قیام کنند؛ اما سید محمد صدر را شهید کردند و امام موسی صدر را نیز ربودند؛ لذا سید محمد شیرازی، توقع داشت امام(رحمةالله علیه) ایشان را به عنوان مرجع عراق معرفی کرده و از ایشان حمایت کنند؛ ولی این طور نشد،
لذا به کویت رفتند. بعد از انقلاب و پس از رحلت امام (رحمةالله علیه)، سید محمد شیرازی به ایران آمده و در قم ساکن شد.
در این حال، وی دست به تفرقه زده و سبب شد تا سال ۸۰ در حبس خانگی باشد و سپس از دنیا رفت و بنا به مصلحت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن گردید.
۳. بعد از سید محمد، برادرش #سید_صادق_شیرازی جای او را گرفت و از اینجا بود که اتاق فکر انگلیسی در بیت ایشان شکل گرفت
یکی از تئوریسینها پیشنهاد داد: برای مقابله با حکومت #شیعه در ایران، باید یک حکومت شیعه را عَلَم کنیم تا مذهب شیعه توسط خود شیعه از بین برود و بدین صورت، جریان شیرازی انتخاب شد و سید_صادق_شیرازی در ایران و برادرش سیدمجتبی در کویت با حمایت مالی دولت بریتانیا فعال شدند.
بیش از ۱۵ سایت در اینترنت، و بیش از ۱۵ شبکه ماهوارهای در خدمت ایشان است.
جریان شیرازی، تخم نفاق را بین مذاهب اسلامی پاشیدند و با توهین به مقدسات اهل سنت، توهین به عایشه، خلفا و ترویج جلسات لعن و قمه زنی و ... آتش کدورت بین سنی و شیعه را شعله ور کردند.
توهینهای این جریان، به ویژه توهینهای آشکار یاسر الحبیب، مانند نگارش و انتشار کتاب "الفاحشه وجه آخر للعائشه"، سبب شیعه کُشی بسیاری در مناطق مختلف دنیا شدند.
این توهینها در شبکههای ماهوارهای مختلف جریان شیرازی به صورت مستقیم و در تندترین عبارات و با استفاده از تمام امکانات انگلیس هیجان اهل سنت را علیه شیعه بر میانگیزد.
همچون ساخت فیلم سیدة الجنه (بانوی بهشت)پیرامون زندگی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها از تولیدات شبکه های مربوط به جریان شیرازی است با نویسندگی یاسر الحبیب و کارگردانی الی کینگ
و یا صحبتهای یاسر الحبیب در مورد سید بودن ملکه انگلیس
وتوهینات بیشمار او به اهل سنت و مقدسات انها در راستای تفرقه افکنی در بین مذاهب اسلامی
و...
یکی از این ویژگیهای جریان شیرازی تکفیر است.
علما و مراجع بسیاری مانند مرحوم حضرت آیتالله العظمی بهجت (رحمةالله علیه) توسط این افراد تکفیر شدهاند.
بنابراین به دلیل ممنوعیت فعالیت این جریان در ایران و سخنان امامخامنهای(مدظلهالعالی) علیه تشیع_انگلیسی، حملات بسیاری را علیه ایشان آغاز کرده اند.
جریان_شیرازی در مقابل مقام معظم رهبری، هفته وحدت را به هفته برائت نامگذاری کردند
همچنین در تقابل با دیدگاه ایشان در مخالفت با قمهزنی، به ترویج قمهزنی با تمام توان میپردازند.
قمهزنی وِجهه و تصویر بسیار نامناسبی را از شیعیان در رسانههای غربی ایجاد کرده است.
هم اکنون این فرقه به بازوی دشمن برای تخریب شیعه و هجمه علیه علما و مراجع شیعی تبدیل شده است. از آخرین اقدامات این افراد لیسیدن ضریح و حمله به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم و شکستن درب حرم و حرم رضوی در مشهد است.
شبکههای شیرازی نیز با پخش مستقیم این تصاویر، در راستای برنامههای هدایت شده انگلیس علیه تشیع حرکت میکنند.
اسامی مدیران و برخی از شبکهها به شرح ذیل میباشد:
۱- صادق شیرازی
۲- سید مجتبی شیرازی.
۳- حسن اللهیاری.
۴- یاسرالحبیب.
۵- محمد هدایتی.
شبکهها:
۱- امام حسین۱
۲- امام حسین۲
۳- امام حسین۳
۴- اباالفضل العباس
۵- بقیع
۶- الانوار ۱
۷- الانوار ۲
۸- سلام
۹- چهارده معصوم
۱۰- شبکه اینترتی حضرت خدیجه
۱۱- الزهرا
۱۲- المهدی
۱۳- مرجعیت
۱۴- امام صادق
۱۵- اهل بیت
۱۶- فدک
فرازهایی از ترجمه ی زیارت «ناحیه مقدسه» ؛
که سوگنامه تأثرانگیز و مرثیه سوزناک امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) برای جد بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) است
سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود،
سلام بر آن کسی که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود،
سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد،
سلام بر آن کسی که (مکان) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست،
سلام بر آن کسی که امامان از نسل اویند،
سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران،
سلام بر فرزند سرور جانشینان،
سلام بر فرزند فاطمه زهراء،
سلام بر فرزند خدیجه کبری،
سلام بر فرزند سدره المنتهی،
سلام بر فرزند جنّه المأوی،
سلام بر فرزند زمزم و صفا،
سلام بر آن آغشته به خون،
سلام بر آنکه (حُرمت) خیمه گاهش دریده شد،
سلام بر پنجمینِ اصحاب کساء،
سلام بر غریب غریبان،
سلام بر شهید شهیدان،
سلام بر مقتول دشمنان،
سلام بر ساکن کربلا،
سلام بر آن کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند،
سلام بر آن کسی که خاندانش پاک و مطهرند،
سلام بر پیشوای دین،
سلام بر آن جایگاههای براهین و حجج الهی،
درود بر آن پیشوایانِ سرور،
سلام بر آن گریبآنهای چاک شده،
سلام بر آن لبهای خشکیده،
سلام بر آن جآنهای مستأصل و ناچار،
سلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده،
سلام بر آن جسدهای عریان و برهنه،
سلام بر آن بدنهای لاغر و نحیف،
سلام بر آن خونهای جاری،
سلام بر آن اعضا قطعه قطعه شده،
سلام بر آن سرهای بالا رفته (بر نیزه ها)،
سلام بر آن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)،
سلام بر حجت پروردگار جهانیان،
سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت،
سلام بر تو و بر خاندان یاری دهنده ات (به دین الهی)،
سلام بر تو و بر فرشتگان ملازمِ آرامگاهت،
سلام بر آن کشته مظلوم،
سلام بر برادر مسمومش،
سلام بر علی اکبر،
سلام بر آن شیر خوار کوچک،
سلام بر آن بدنهای برهنه شده،
سلام بر آن خانواده ای که نزدیک (و همراه سَرورشان) بودند،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابانها،
سلام بر آن دور افتادگان از وطنها،
سلام بر آن دفن شدگان بدون کفن،
سلام بر آن سرهای جدا شده از بدن،
سلام بر آن حسابگر (اعمال خویش برای خدا) و شکیبا،
سلام بر آن مظلومِ بییاور،
سلام بر آن جای گرفته در خاک پاک،
سلام بر صاحب آن بارگاه عالی رتبه،
سلام بر آن کسی که رب جلیل او را پاک و مطهر گردانید،
سلام بر آن کسی که جبرئیل به او مباهات مینمود،
سلام بر آن کسی که میکائیل در گهواره با او تکلم مینمود،
سلام بر آن کسی که عهد و پیمانش شکسته شد،
سلام بر آن کسی که پرده حُرمتش دریده شد،
سلام بر آن کسی که خونش به ظلم ریخته شد،
سلام بر آنکه با خون زخم هایش شست و شو داده شد،
سلام بر آنکه از جامهای نیزهها جرعه نوشید،
سلام بر آن مظلومی که خونش مباح گردید،
سلام بر آنکه در ملا عام سرش بریده شد،
سلام بر آنکه اهل قریهها دفنش نمودند،
سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد،
سلام بر آن مدافع بییاور،
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شده،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،
سلام بر آن بدن جامه به غنیمت رفته،
سلام بر آن دندانهایی که با چوب خیزران زده شده،
سلام بر آن سر بالای نیزه رفته،
سلام بر آن بدنهای برهنه و عریانی که در بیابانها (یِ کربلا) گرگهای تجاوزگر به آن دندان میآلودند، و درندگان خونخوار بر گِرد آن میگشتند،
سلام بر تو ای مولای من و بر فرشتگانی که بر گِرد بارگاه تو پر میکشند، و اطراف تربتت اجتماع کردهاند، و در آستان تو طواف میکنند، و برای زیارت تو وارد میشوند،
سلام بر تو
من به سوی تو رو آوردهام، و به رستگاری در پیشگاه تو امید بسته ام،
سلام بر تو، سلام آن کسی که به حُرمت تو آشناست، و در ولایت و دوستی تو مخلص و بیریا است،
و به سبب محبت و ولای تو به خدا تقرب جسته، و از دشمنانت بیزار است،
سلامِ کسی که قلبش از مصیبت تو جریحهدار، و اشکش به هنگام یاد تو جاری است،
سلامِ کسی که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است،
سلام کسی که اگر باتو در کربلا میبود، باجانش (دربرابرِ) تیزیِ شمشیرها از تو محافظت مینمود، و نیمه جانش رابه خاطر تو بدست مرگ میسپرد، و در رکاب تو جهاد میکرد، و تو را علیه ستمکاران یاری داده، جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو مینمود، و جانش فدای جان تو، و خانواده اش سپر بلایِ اهل بیت تو میبود،
اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مُقدَّرات الهی مرا از یاریِ تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم، و با کسانی که با تو اظهار دشمنی کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو گریه و شیون میکنم، و در مصیبت تو بجای اشک، خون میگریم، از روی حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائی که بر تو وارد شد، تا جائی که از فرط اندوهِ مصیبت، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم.
و فرمانبردارِ خداوند،
و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى،
و شنواى کلام پدرت على بودى،
و پیشى گیرنده به (انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى،
و رفعت دهنده پایه شرافتِ دین،
و خوار و سرکوب کننده طغیان،
و کوبنده سرکشان،
و خیرخواه و نصیحت گرِ اُمّت بودى در هنگامى که در شدائدِ مرگ دست و پا میزدى،
و مبارزه کننده با فاسقان بودى،
و قیام کننده با حُجَج و براهین الهى،
و ترحُّم کننده بر اسلام و مسلمین بودى،
یارى گرِ حق بودى،
در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى،
(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى،
عدل و داد را گسترش داده و وسعت مىبخشیدى،
دین و آئینِ الهى را یارى نموده آشکار مىنمودى،
یاوه گویان را (از ادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى،
حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى،
در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى،
تو بهارِ سر سبزِ یتیمان بودى،
نگاهبان و حافظ مردم بودى،
مایه عـزّت و سرافرازى اسلام،
معدنِ احکام الهى،
هم پیمان نیکى و احسان بودى،
پوینده طریقه جدّ و پدرت
در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى،
وفادار به پیمانها،
داراى سجایاىِ پسندیده،
و با جود و کَرَمِ آشکار بودى،
شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاریک،
معتدل و میانه رو در روشها،
با سجایا و اخلاقِ کریمانه،
داراى سوابقِ با عظمت و ارزشمند،
داراى نَسَبِ شریف،
و حَسَبِ والا،
با درجات و رتبه هاىِ رفیع و عالى،
مناقب و فضائلِ بسیار،
سِرِشتها و طبیعتهاى مورد ستایش،
و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى،
حلیم و صبور،
هدایت شده،
بازگشت کننده بسوى خدا،
با جود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،
پیشواى شهید،
بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند،
محبوب و با هیبت بودى،
تو براى پیامبر که درود خدا بر او و آل او باد فرزند،
و براى قرآن پشتوانه نجات دهنده،
و براى امّتِ اسلام بازوى توانا،
و در طاعتِ حقّ کوشا بودى،
تو حافظِ عهد و پیمانِ الهى،
دورى کننده از طُرُقِ فاسقان بودى،
و تو آنچه در توان داشتى (براى اِعلاءِ کلمه حقّ) بذل نمودى،
داراى رکوع و سجود طولانى بودى،
تو مانند کسیکه از دنیا رخت برخواهد بست از آن روگردان بودى،
و مانند کسانیکه از دنیا در وحشت و هراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى،
آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده،
و همّت و کوششت از زیور دنیا رو گردانده بود،
دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بر بسته،
و اشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است،
تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود،
و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید،
و ضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند.
تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود،
و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید،
و ضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى،
و از ستمکاران فاصله گرفته بودى،
و مُلازمِ منزل و محرابِ عبادت بوده،
و از لذّتها و شهوات دنیوى کناره گیر بودى،
و برحسب طاقت و تَوانَت مُنکَر را با قلب و زبانت انکار مىنمودى،
پس از آن علم و دانشت اقتضاى انکارِ آشکار نمود،
و بر تو لازم گشت (و) لازم نمود با بدکاران رویاروى جهاد کنى،
بنابراین در میان فرزندان و خانواده ات و پیروان و دوستانت روانه شدى،
و حقّ و برهان را آشکار نمودى،
و با حکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فرا خواندى،
و به برپادارىِ حدودِ الهى،
و طاعتِ معبود امر نمودى،
و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى
ولى آنها (=بدکاران) به ستم و دشمنی رویارویِ تو قرار گرفتند،
پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستى پس از آنکه (حقّ را) به آنان گوشزد نمودى آنها را به عـذابِ الهى تهدید نمودى،
و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى،
ولى عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند،
و پروردگار تو و جدّت را به خشم آوردند
و با تو ستیز آغازیدند،
پس تو به جهت زد و خورد و پیکار استوار شدى،
و لشکریان فاجر را خورد و آسیا نمودى،
و درگَرد و غُبارِ نبرد فرو رفتى،
و چنان با ذوالفقار جنگیدى که گویا علىّ مرتضى هستى،
پس چون تو را با قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند
و از درِ نیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند،
و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند،
و با تو قتال نمودند،
و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند،
و تیرها و خدنگها بسوى تو پرتاب نمودند،
و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند،
و حُرمتى براى تو مراعات نکردند،
و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند،
چه در کشتن آنها دوستانت را،
و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت،
(بارى) تو در گَرد و غُبارهاى جنگ پیش تاختى،
و آزار و اذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى،
آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها از صبر و شکیبائى تو به شگفت آمدند،
پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند،
و تو را به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند،
و راه خلاص و رفتن بر تو بستند،
تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند،
ولى تو حسابگر (عمل خویش براى خدا) و صبور بودى،
از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودى،
تا آنکه تو را از اسبِ سواریت سرنگون نمودند،
پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى،
در حالیکه اسبها تو را با سُمهاى خویش کوبیدند،
و سرکشان با شمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند،
پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد،
و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود،
پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى در حالیکه از زنان و فرزندانت (روگردانده) به خویش مشـغول بودى،
اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند، و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند،
از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،
درحالیکه گیسوان بر گونهها پراکنده نمودند،
بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب از چهره ها افکنده بودند،
و به صداى بلند شیون میزدند،
و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،
و به سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
در همان حال، شِمرِ ملعون بر سینه مبارکت نشسته،
و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب مینمود،
با دستى مَحاسنِ شریفت را در مُشت میفِشرد،
(و با دست دیگر) با تیغِ آخته اش سر از بدنت جدا مىکرد،
تمامِ اعضا و حواسّت از حرکت ایستاد،
نَفَسهاىِ مبارکت در سینه پنهان شد،
و سرِ مقدّست بر نیزه بالا رفت،
اهل و عیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،
و در غُل و زنجیر آهنین برفراز جهازِ شتران در بند شدند،
گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مىسوزاند،
در صحراها و بیابانها کشیده میشدند،
دستانشان به گَردَنها زنجیر شده،
درمیان بازارها گردانده میشدند،
اى واى بر این سرکشان گناهکار!،
عباس بن علی بن ابیطالب علیهماالسلام مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(علیه السلام) و اولین فرزند امالبنین (سلام الله علیها) است. وقتی او در 4شعبان ۲۶ق به دنیا آمد، امام علی ع بازوانش را بوسید و گریه کرد و فرمود دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(علیه السلام) جدامیشود.
حضرت عباس(علیه السلام) ازجمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بود؛ بهگونهای که سیمای دلربای او جلب توجه میکرد و چهرهاش مانند ماه تمام، تابناک بود.لذا، او را «قمربنى هاشم» میخواندند.القاب دیگر حضرت باب الحوائج، باب الحسین و سقّا است.یکی از فضائل عباس(علیه السلام) که دوست و دشمن آن را ستودهاند، شجاعت او است. کرم و بخشش عباس(علیه السلام) از دیگر فضائل او و ضربالمثل بوده است.
روز عاشورا سقاى کربلا مشک آب بدوش افکند و در مقابل لشکر دشمن ایستاد و پس از نصیحت مردم، به ابن سعد خطاب کرد: پسر سعد! این حسین و پسر دختر رسول خدا است که شما همه یاران و اهل بیت او را کشتید. زنان و فرزندانشان تشنه اند، آنها را آب بدهیدکه دلهاى آنان از تشنگى مىسوزد. همه سپاه در سکوت فرو رفتند، شمر صدا زد: پسر ابو تراب اگر همه دنیا را آب بگیرد و در اختیار ما باشد یک قطره به شما نمى دهیم مگر آنکه بیعت یزید را بپذیرید.
آنگاه که همه یاران امام (علیهالسلام) و شماری از بنیهاشم به شهادت رسیدند، حضرت ابوالفضل(علیهالسلام) به برادران خود عثمان و عبداللَّه و جعفر فرمود: جانم فدایتان پیش تازید و از سرورتان حمایت کنید، تا اینکه در برابرش به کام مرگ فرو روید.
▪️سپس عباس ع قصد کرد تا برای خیمهها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. حضرت لحظهای به آب نگریست و مشتی از آب را برداشت و روی آب ریخت. سپس مَشک را از آب پر کرد و راهی خیمه ها شد.
لشگر کوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره کردند. عباس با آنها پیکار می کرد. ناگاه زید بن ورقاء از پشت نخلی بیرون پرید و ضربهای به دست راستش وارد کرد و دست او را قطع کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل نیز از پشت درخت ضربهای به دست چپش وارد کرد و سپس عمودی بر سر عباس ع وارد کرد و او را به زمین انداخت.
عباس علیه السلام خطاب به امام فریاد زد : برادر، برادرت را دریاب. چون امام حسین علیه السلام برادر را در کنار فرات بر زمین دید، به سبب جراحات و شهادت برادر به شدت گریه کرد، و (با حالت انکسار) فرمود: الآنَ اِنکَسرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی؛ «اکنون کمرم شکست و رشته تدبیرم گسسته شد».
امام سجاد(علیه السلام): «خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش کرد و در این راه دو دستش قطع شد، خداوند عوض دو دست قطعشده او دو بال در آخرت به او عطا کرد تا با آن دو بال همراه با فرشتگان در بهشت پرواز کند ... او نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند»
آئینهای نمایشی همواره به یکی از آداب و رسوم مناسبتهای مختلف در شهرها بدل شدهاند، در این بین آئینهای نمایشی برای ماه محرم نیز از جمله آداب و رسومی هستند که به صورت کامل در شهرهای مختلف برگزار میشوند. یزد نیز یکی از آن شهرهایی است که به برگزاری اصولی آئینهای خود در ماه محرم معتقد است و هر سال آنها را بدون نقص برگزار میکند.
شهر جهانی یزد را با لقب «حسینیه ایران» میشناسند، زیرا این دیار از گذشته آئینهای ویژهای برای سوگواری ایام شهادت امام حسین(ع) داشته که منحصر بهفرد است و برخی از آنها ثبت ملی شده اند.
یزد به حسینیه ایران معروف است و در ماه محرم آیینهای ویژهای در رثای شهادت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش در این استان برگزار میشود؛ آیینهایی که علاوه بر حضور مردم از سراسر کشور، پای گردشگران خارجی را نیز در ماه محرم به حسینیههای دارالعباده ایران باز کرده تا شاهد عزاداری منحصر به فرد مردم مومن و متدین این استان باشند.
استان یزد از گذشته به حسینیه ایران و اکنون به حسینیه جهان معروف است و در حقیقت در هیچ جایی به این اندازه، ذکر و یاد امام حسین علیه السلام برقرار نیست و از این رو هر محله و هر روستایی، حسینیهای دارد.
آیینهای روضه خوانی، سخنرانی، دستههای سینه زنی و زنجیرزنی یزد از شهرت خاصی برخوردارند و از هیاتهای معروف یزد میتوان هیات فهادان، علقمه، خلف باغ، باغ گندم، بعثت، خرمشاه، گنبدسبز، پنبه کاران و مسجدجامع را نام برد، از آیین های محرم یزد برخی از آنها در فهرست آثار ناملموس و میراث معنوی کشور ثبت ملی شده و برخی نیز در انتظار ثبت جهانی است
یزد نه تنها با برگزاری آیینهای مذهبی، شکوه اسلام و تشیع را به تصویر کشیده بلکه به واسطه الگوبرداری صحیح از بزرگان دین و پیروی از راه و خط و مشی آنها به خصوص ائمه اطهار(ع)، به دنیا نشان داده است که این مذهب تمام جوانب مربوط به جامعه را در نظر دارد و آیینهای آن هیچ منافاتی با علم ندارد به عبارتی در قالب علم، شکوه دین را به تصویر کشیده است که نمونه بارز و اخیر آن اقدامات ارزشمند و بزرگ مردم متدین دارالعباده و هیئات مذهبی آن در عرصه مبارزه با کرونا بود
منابع ؛
سایت مهر نیوز
سایت ایرنا
سایت برنا